Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-05-05@17:36:21 GMT

افطاری در پارک با لشکر بچه ها!

تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۷۷۹۵۴

افطاری در پارک با لشکر بچه ها!

«شولوپ!»صدای توپ فوتبال بچه‌ها بود که در کاسه آش افطار افتاد! مردها زدند زیر خنده. زن‌ها اول شوکه شدند و بعد بعضی‌ها لبخندزنان، بعضی‌ها هم ایش و ویش‌کنان! ...

به گزارش مشرق؛ این، روایت جریان زندگی است. زندگی، در خانه ما!

«شولوپ!»

صدای توپ فوتبال بچه‌ها بود که در کاسه آش افتاد! مردها زدند زیر خنده. زن‌ها اول شوکه شدند و بعد به دو دسته تقسیم شدند، بعضی‌ها لبخندزنان، بعضی‌ها هم ایش و ویش‌کنان! مقداد توپ آبی رنگ را که حالا در اثر چسبیدن سبزی و رشته، شبیه تصاویر فضانوردان از کره زمین شده بود از کاسه آش درآورد، آن را با احتیاط و کمی دور از بدنش گرفت و تحویل بچه‌ها داد «علی! ببر زیر شیر بشورش.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بعد هم بقیه فوتبال‌تون رو اون طرف‌تر بازی کنین. پشت اون شمشادا. اینجا نمونین که باز شوت کنین تو مغز و کله پاچه‌ی ما!»

علی راه افتاد به سمت شیر آب پارک و لشکر بچه‌های فوتبالیست هم به دنبالش. شانزده خانواده بودیم که در شب میلاد امام حسن (ع) برای افطاری در پارک جمع شده بودیم. هر خانواده حداقل دو بچه داشت و رکورد تعداد فرزندان هم دست خانواده احمدی با پنج بچه بود. خانواده احمدی، حکم قله را دارد، افق، آرمان! همه، آنها را که می‌بینند احساس می‌کنند خودشان چه خانواده خلوتی دارند و چقدر در زمینه فرزندآوری ضعیف عمل کرده‌اند! بدبختی این است که هرچقدر هم می‌دویم، به آنها نمی‌رسیم!

مسأله این است که آنها متوقف نمی‌شوند و مدام به سمت افق‌های بلندتر در حرکتند. اصلا جهشی می‌روند! آنها دو تا بچه داشتند که علی ما به دنیا آمد. تا به خودمان جنبیدیم و سجاد به دنیا آمد، آنها چهارمی را هم تقدیم به بشریت کردند. حالا هم که فکر می‌کردیم با تولد زهرا داریم خودمان را به خانواده پنج فرزندی‌شان نزدیک می‌کنیم، در افطاری شب میلاد رودست خوردیم و فهمیدیم ششمی‌شان هم در راه است! خدا حفظشان کند، بس‌که همیشه شاکر و خوشحال و شاد و خندان هستند، ما هر بار با خودمان می‌گوییم «وای! اگه ما هم مثل اینا زیاد بشیم چی میشه! زندگی خیلی زیبا میشه!»

سفره را همه با هم چیدیم. هرکس که می‌آمد، یک زیرانداز و یکی دو تا فلاسک چای هم همراهش بود. آنقدر زیرانداز زیاد بود که برای نمازجماعت هم در کنار سفره جا داشتیم.

- مامان! سبزی‌ها رو بده من بچینم!
- مامان! من نون پنیر می‌خوام!
- مامان! برا منم چایی شیرین درست کن!

- مامان! نی نی خرمامو گرفت!

لابه لای صدای گریه و خنده و دعوا و جیغ بچه‌ها، چنین جمله هایی هم شنیده می‌شد. هنوز اذان را نگفته بودند که به حول و قوه الهی، بچه کوچک‌ها نان و پنیرشان را خوردند و سفره را به مقصد زمین بازی پارک، ترک کردند. خوبی‌اش این بود که خانواده صادقی که میزبان بودند، محل استقرار را در نزدیکی زمین بازی انتخاب کرده بودند. نماز جماعت را با تکبیرهای چندین و چند مکبر قد و نیم قد، اقامه کردیم و بالاخره نشستیم سر سفره افطار.

لیوان‌هایمان را از کیفم درآوردم و گذاشتم سر سفره. سعیده، خانم آقای صادقی، از آن انسان‌هایی است که حواسشان به محیط زیست است. چند بار در گروه مجازی جلسه قرآن تاکید کرده بود که هرکس برای خانواده خودش لیوان و بشقاب و قاشق بیاورد. زهرا انگار ارث پدرش را از سفره طلب داشته باشد، مدام به سمت سفره حمله می‌کرد! هنوز چای و خرما را کامل نخورده بودم که در یک حرکت غافلگیرانه، چنگ زد به سفره یک بار مصرف. او می‌کشید و من می‌کشیدم! آخرش یک تکه از سفره را کند و غنیمتی گرفت دستش. آن را توی هوا تکان می‌داد و شادی می‌کرد. انگار کاپ طلا گرفته باشد. یا گنج پیدا کرده باشد. تکه سفره را در مسیر نسیم بهاری حرکت می‌داد و به همه پز این دستاورد بی‌نظیرش را می‌داد!

نان و پنیر را خورده بودیم که کله‌گنجشکی‌ها فوتبال را به آش ترجیح دادند و ادامه افطار را به ما واگذار کردند! علی جلودار بود و سجاد و چند پسربچه دیگر هم نوچه‌اش! سعیده حقیقتا آش‌پز است. یک‌تنه برای این همه آدم آش پخته بود. البته که موفقیت اتفاقی نیست! از همان اولین افطاری این جلسه قرآن خانوادگی که فقط چهار خانواده بودیم و همه‌مان تازه عروس و داماد، سعیده نشان داد که آش‌های جاافتاده و خوبی می‌پزد. سیزده سال پیش بود. شب نیمه رمضان. مهمان خانواده صادقی بودیم و جرقه جلسه قرآن خانوادگی همان‌جا خورد. از همان شب شروع کردیم. هم قرائت، هم تفسیر. هر هفته جمع می‌شدیم و جلسه را سیزده سال ادامه دادیم. به جز دوران کرونا، که قرارهایمان مجازی شده بود و چقدر دلتنگ هم بودیم. خانواده احمدی حدود دو ماه بعد از اولین جلسه به ما پیوستند. زمانی که فاطمه دختر اول شان، یک ماه و نیمه بود. این چنین بود که هروقت در عمر جلسه قرآن تردید می‌کنیم، سن فاطمه را از مادرش می‌پرسیم و یادمان می‌آید که جلسه دقیقا چند ساله شده است.

در همه این سیزده سال، ما بارها و بارها آش‌های خوشمزه سعیده را خورده‌ایم و حالا که برای شانزده خانواده آش پخته است، هیچ کس تعجب نمی‌کند که او به تنهایی از عهده این کار برآمده. آنقدر هم زیاد پخته بود که وقتی یکی از کاسه‌های آش با توپ فوتبال بچه‌ها متبرک شد و کنار گذاشتیمش، ضربه‌ای به قدرت و قوت سفره وارد نشد و روزه‌داران عزیز تا آنجا که جا داشتند، آش خوردند، یک چای نبات هم رویش!

سفره که جمع شد، جمع‌خوانی قرآن شروع شد. آقایان حلقه خودشان را داشتند و خانم‌ها هم چند زیرانداز آن طرف‌تر حلقه خودشان را.

- منم سوله بخونم؟!

هنرنمایی قرآنی بچه‌ها، جز برنامه‌های ثابت جلسه است. سجاد هم مثل همیشه به موقع خودش را رساند، سوره‌اش را که تحریفی از سوره توحید بود (!) خواند و بعد دوباره به زمین بازی مراجعت کرد!

آقای دانایی، دوست قدیمی مقداد، حوزوی است، اما اغلب لباس روحانیت نمی‌پوشد. همیشه بخش تفسیر به عهده اوست. ایستاد و خانم‌ها را دعوت کرد بیایند نزدیک‌تر تا صدایش را بشنوند. عابران و رهگذران هم توجه شان به ما جلب شده بود. اقای دانایی بعد از بسم الله و صلوات، حرف هایش را شروع کرد.

- می‌بینید عمرمان چقدر زود می‌گذرد؟ جلسه‌مان سیزده ساله شد. کسی مطمئن هست تا شب‌های قدر امسال زنده می‌ماند؟ هر لحظه‌ی این ماه را برای انس با کلام خدا قدر بدانیم.

منبع: فارس

منبع: مشرق

کلیدواژه: اعتراضات فرانسه قیمت خانواده افطاری ساده فرزندآوری ماه رمضان خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت جلسه قرآن بعضی ها بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۷۷۹۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

لشکر شکست ناپذیر لورکوزن، رم را هم فتح کرد/ آتالانتا در مارسی مساوی گرفت + فیلم

دور رفت مرحله نیمه نهایی لیگ اروپا امشب برگزار شد. در جدال حساس‌تر تیم رم در ورزشگاه المپیکو میزبان تیم بایرلورکوزن بود که با ۲ گل شکست خورد.

 رمی‌ها تا قبل از اشتباه آماتور کارسدورپ کاملا بر بازی سوار بودند، اما در دقیقه ۲۸ با اشتباه مدافع هلندی، لورکوزن توسط فلورین ویرتز به گل رسید. بعد از این گل لورکوزن بهتر بازی کرد و در دقیقه ۷۳ با گل آندریش اختلاف را دو برابر کرد.

پس از گل دوم رم چند موقعیت گلزنی داشت که یکی از آنها را سردار آزمون که از دقیقه ۷۹ به زمین آمد از دست داد و دیگری را تامی آبراهام در دقیقه ۹۴ را به شکلی عجیب گل نکرد.

تیم شکست ناپذیر ژابی آلونسو حالا با فتح المپیکو، شانس زیادی برای صعود به فینال دارد.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

در دیگر دیدار این مرحله، مارسی فرانسه و آتالانتای ایتالیا به تساوی یک بر یک رضایت دادند. ابتدا اسکاماکا آتالانتا را پیش انداخت، اما امبمبا ۱۰ دقیقه بعد و در دقیقه ۲۰ بازی را مساوی کرد.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

دیدار برگشت این مرحله هفته آینده برگزار می‌شود.

باشگاه خبرنگاران جوان ورزشی فوتبال و فوتسال

دیگر خبرها

  • تاثیر مردمی‌سازی صندوق‌های بازنشستگی بر سفره بازنشستگان
  • چمران: قرارداد با چینی‌ها محرمانه است! / از طرح شهرداری برای پارک لاله اطلاعی نداریم!
  • گفتگو با با تولیدکننده خلاق گلاب در رادیو
  • دولت روحانی چگونه سفره مردم را کوچک کرد؟
  • بر سر سفره بزرگ فقهی، کلامی و عقلی امام صادق (ع)نشسته‌ایم
  • قطعه ای از بهشت در زمین + فیلم
  • گردهمایی همسنگران نیروی انسانی لشکر ۱۷ علی ابن ابی طالب
  • «یاد یاران»، گردهمایی همسنگران لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب
  • گردهمایی همسنگران نیروی انسانی لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب
  • لشکر شکست ناپذیر لورکوزن، رم را هم فتح کرد/ آتالانتا در مارسی مساوی گرفت + فیلم